کاغذ رنگی

زحمت عنوان با خودتون...

جمعه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۳، ۰۹:۱۴ ق.ظ
سلام.

یه چند وقتی بود دیگه نمیخواستم بنویسم.راستشو بخواین دلسرد شده بودم.با خودم میگفتم هر چقدرم که من مطلب بنویسم مگه چند نفر گذرشون به این صفحه میفته که اگه یه وقتی حوصله داشته باشن یه نگاهیم به مطالب بندازن.

اما الآن بعداز یک ماه ننوشتن تازه میفهمم که هرچقدرم که مطالبت رو نخونن، هر چقدرم که وبلاگت بی مخاطب باشه؛ همین نوشتنه آرومت میکنه.

همین که میبینی یه جایی هست که بی دغدغه بشینی حرف دلت رو بزنی؛ آرومت میکنه.

همین که منتظر میمونی تا یکی مسیرشو اشتباه بیاد و مرحمی رو زخمات باشه؛ آرومت میکنه.

همین که وقتی دلت گرفته با فضای مجازی درد و دل میکنی؛ آرومت میکنه.

همین که.... .بی خیال بگذریم.

خیلی دوستون دارم.یا علی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۵/۳۱
سید احسان حسینی

سید احسان حسینی

نظرات  (۱)

سلام
من شما رو نمیشناسم اما با دیدن شما (توی اینستاگرام)یاد خدا میاد تو ذهنم و آروم میشم
منم گاهی اوقات دلم میخواد بنویسم گاهی دلم میخواد صدای خودمو ضبط کنم و خدا مخاطبم بشه و کلی حرف بزنم باهاش
هیچوقت حرفام تمام نمیشه،گاهی بیش از حد دلم میگیره و گاهی هم فک میکنم فقط بعضی وقتا دلم آرومه 
دلم نمیدونم چش شده مدام در تلاطمه
امان از ما آدما ......
عجب دنیاییه
من دنیا هستم کم کم که زمان میگذره دارم پی میبرم که یه دنیام 
غم و شادی و همه چی باهمه
اما دلم آرامشی میخواد که فقط خدا از پسش برمیاد
اتفاقی اومدم تو وبلاگتون اما خوب شد خلوتی هم شد واسه من

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی