( یادداشت در شماره 91 ماهنامه فرهنگی سیاسی حیات)
تابستان که میشود، روزها که کش میآیند، نوبت خواب تابستانی دانشگاهها فرا میرسد. دیگر هیاهوی گذشته را ندارند و اگر نگوییم پرنده هم پر نمیزند ولی به ندرت دیده میشود. به جز معدود دانشجویانی که در دانشگاه حضور دارند آن هم با هدف خلاصی هرچه سریعتر از این اسارتگاه، دیگر کمتر کسی از آنها یاد میکند. بالاخره زمان استراحت است بعد از نه ماه استراحت. دوران نقاهت است پس از درمان. از طرف دیگر برای نه ماه استراحت پیش رو آمادگی به حساب میآید. پس نوعی تمرین هم هست برای مسابقه بزرگ. در این شرایط که علم وعلم آموزی رسماً در تعطیلات به سر میبرند، این گوشه شهر اما خبر دیگری است. کسانی که به دلایل مختلف گذرشان به چمران و مدیریت و سعادت آباد می افتد، هنوز هم با خیل عظیمی از جوانان مشتاق مواجه میشوند که به دانشگاه پناه میبرند. دانشجویانی که علی القاعده یا باید در رختخواب باشند و یا برای گذران مهنت بار زندگی دانشجویی در پی کارهای پوچ بدوند. اما اینجا حکایتش فرق دارد. اینجا دانشگاه امام صادق علیه السلام است. دانشگاهی که ادعای مرجعیت علمی دارد با دانشجویانی که رویای تحول علوم انسانی را در سر میپرورانند. باید هم متفاوت باشد.
هر ساله، با اتمام ترم تحصیلی، تازه دورههای مختلف تابستانی پا میگیرند. دورههایی که بعضاً از دغدغههای سرکوب شده دانشجویان در طول تحصیل برخاستهاند. از دورههایی که دانشکدهها برگزار میکنند گرفته تا آنها که بسیج دانشگاه متولی اصلیشان است. از مدرسه تابستانی دعوت تا دوره جهادی سامرا. از دورههای محتوایی شبیه والعصر تا مهارتیهایی مثل قلم. هر کدام مشتریهای خود را دارند و به اقتضاء خود سرشان حسابی شلوغ است. با کمی دقت نظر به راحتی میتوان دریافت که این دورهها فرصتی مغتنم به شمار میآید. فرصتی که شاید هر زمان و مکانی، دیگر نتوان به آن دست یافت. حضور اساتید مدعوی که شاید دسترسی به آنها سخت باشد، معاشرت با سال بالاییهایی که اکنون هر کدام در حوزه خود صاحب نظرند، طرح مباحثی که جایگاهی در دروس مصوب ندارند و هزاران مورد دیگر فقط بخشی از مزیتهای این دورههاست که باید به آنها ارج نهاد. اینکه هر کس به چه میزان از این سفره پربرکت سهم میبرد بستگی به ظرفیت و توانش دارد. بی شک هر آنکه توفیقش بیش، از این خوان متنعمتر. یادمان نرود این همان فرصتی است که مولایمان علی علیه السلام به آن سفارش نمود که: "اغتنموا الفرصة فانها تمر مر السحاب". فرصتی که چند سالی در اختیار هرکس قرار میگیرد و تا چشم بهم بزنیم گذشته و ما میمانیم و حسرت روزهای رفته. روزهایی که اگر بود چنین میکردیم و چنان. غافل از آنکه اگر قرار بود تکانی بخوریم همان وقت میخوردیم و امروز خوابش را نمیدیدیم.
خلاصه امسال هم به روال سالهای گذشته، تابستان دانشجویان دغدغه مند دانشگاه امام صادق حسابی شلوغ بود و البته پر بار. دانشجویانی که نه تنها عرصه جنگ نرم را شوخی تلقی نکردهاند، بلکه آمادگی برای این کارزار را وظیفه خود میدانند. کسانی که باروتشان فکر است و سلاحشان قلم. و چه خوب سردارانی خواهند بود در این جنگ غبار آلود نرم!
امید است که همه دانشگاهیان از این خواب تابستانی بیدار شوند؛ چرا که اگر سیل بیاید همه را خواهد برد.